«منِ عرق خور و دخترباز بهترم یا اونی که میره توی خلوت هر غلطی دلش میخواد میکنه؟ من که نه ادعا دارم نه ریاکارم. تازه اون منافقه»
چند وقتی بود که این سوال ذهنم را مشغول به خود کرده بود که آیا این نگاه درست است یا نه؟ آیا ریاکاری یک امر شخصی است یا علائم اجتماعی هم دارد؟ آیا تجاهر به فسق است یا نه؟ آیا تجاهر به فسق و علنی گناه کردن جای دفاع دارد؟ و سؤالاتی از همین قبیل.
تنها چیزی که در دفاع از این نظریه ارائه می شد هم یک بیت از حضرت حافظ بود که عبارت است از:
واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند/چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
و آیا در کلام حافظ چیزی در نقض این تفکر یافت می شود؟
آیا ارزش مؤمنی که در خلوت مرتکب معصیت می شود بالاتر است یا متجاهر به فسق؟
تجاهر به فسق:
در مجموعه ی روایات و کنب فقهی، چنین موضوعی را باید در موضوع موارد جواز غیبت جستجو کرد. چرا که از روایات وارد شده در این بحث می توان فرمولی کلی برای یک موضوع دیگر پیدا کرد.
مرحوم شیخ انصاری در کتاب مکاسب در این باره به روایاتی اشاره می کند که چند نمونه را برای پیدا کردن این فرمول کلی ذکر می کنیم:
هرگاه گنه کاری گناهی را علنی انجام داد بین مسلمین محترم نیست و غیبتش جایز است.[1]
کسی که پرده ی حیا را بدرد غیبت وی جایز است. [2]
سه دسته در جامعه حرمتی ندارند: بدعت گذار در دین از روی هوای نفس، دولتمرد زورگو، گناه کاری که به صورت علنی گناهی را مرتکب می شود.[3]
از معصوم درباره ی عدالت شخص می پرسند و امام این طور پاسخ می دهند: نشانه ی عدالت کسی این است که گناهانش را می پوشاند تا آبرویش نرود، و بر مسلمین حرام است که از آن موضوع تفتیش به عمل آورند.[4] که مرحوم شیخ انصاری بلافاصله بعد از این حدیث از یک قاعده منطقی استفاده می کنند و این طور نتیجه می گیرند: اگر که کسی گناهانش را نپوشاند و ابرازش کند پس حرمتی بین مسلمین ندارد و بنابراین غیبتش جایز است.
تا وقتی که از کسی با چشمانت گناهی را ندیده ای یا اینکه دو نفر شاهد عادل بر آن شهادت نداده اند، آن شخص عادل است هر چند که خودش بداند گناهکار است، و هر کس که غیبت او را بکند از ولایت خداوند خارج و داخل در ولایت شیطان می شود.[5]
با توجه به این چند روایت می توان نتیجه گرفت که شخصی که متجاهر به گناه است از هیچ احترامی برخوردار نیست چرا که پرده دری می کند و هیچ ابایی هم ندارد. اما کسی که در خفا گناه می کند حداقل ها را نگه می دارد هر چند که آن گناه از گناهان کبیره و سنگین باشد مثل شرب خمر و یا زنا. و همین حرمت جامعه را نگه داشتن تبعات شرعی دیگری هم دارد. مثلا: شهادتش در دادگاه مقبول است، می تواند امام جماعت بایستد و ...
البته یک نکته را نباید فراموش کرد که بسیاری از فقها در مورد غیبت شخص فاسق چنین می فرمایند: غیبت شخص فاسق در همان مورد فسق جایز است نه هر عیب دیگری. مثلا اگر کسی بد حجاب است فقط در مورد بد حجابی وی می شود صحبت کرد یا کسی که ریشش را می تراشد تنها در مورد ریش تراشی اش می شود صحبت کرد نه سایر گناهانی که کسی از آن خبر ندارد.
ریا و سُمعِه:
ریا و سمعه معمولا عدل یکدیگر استعمال می شوند. ریا یعنی عبادت کردن به این نیت که کسی ببیند و سمعه یعنی به گوش کسی برسد که مثلا فلانی روزه بود. نتیجه هر دو یکی است ولی در کیفیت متفاوتند.
در تعریف ریا و سمعه قیدی مهم و مؤثر در نتیجه گیری وجود دارد و این است: عبادت کردن به این «نیت» که کسی ببیند و یا بشنود.
نیت یک امر درونی است. بنابراین طبق ظواهر نمی توان به ریاکار بودن کسی حکم کرد.
علائم ریاکار:
ریاکار در روایات دینی را با سه ویژگی معرفی کرده اند:
در میان مردم با نشاط است و در خلوت کسل (اشاره به عبادت فردی و اجتماعی دارد) و دوست دارد که در جمیع امور از وی مدح کنند.
تنها، کسی می تواند به ریاکار بودن کسی حکم کند که به قدری به وی نزدیک باشد که کسالت در خلوت و نشاطش در اجتماع را ببیند. نشانه ی سوم هم وقتی عیان می شود که یقین کند و این حقیقت را بیابد که از مدح کردنش خشنود می شود.
بنابراین به راحتی نمی توان به ریاکار بودن کسی حکم کرد. نه جای مهر بر پیشانی داشتن علامت ریاست و نه محجبه بودن و غیره.
دو روایت جالب:
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ- لِیَرَوْا مِنْکُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ- وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَیْرَ فَإِنَّ ذَلِکَ دَاعِیَة[6]
امام صادق علیه السلام می فرمایند: دعوت کننده مردم باشید نه با زبان بلکه با عمل. باید شما را اهل تقوای شدید و تلاش و نماز بیابند. فقط خوبی است که می تواند جذاب باشد و دعوت کند.
پر واضح است که مجددا در این روایت می توان این نکته را دید که اخلاص و ریا یک حقیقت درونی و کاملا شخصی است.
قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ یَدْخُلُ فِی الصَّلَاةِ- فَیُجَوِّدُ صَلَاتَهُ وَ یُحَسِّنُهَا- رَجَاءَ أَنْ یَسْتَجِرَّ عْضَ مَنْ یَرَاهُ اِلَى هَوَاهُ قَالَ لَیْسَ هَذَا مِنَ الرِّیَاءِ[7]
از امام صادق علیه السلام درباره ی کسی پرسیدم که نمازش را با صوت خوش می خواند تا جذاب تر باشد. آیا چنین کاری ریاست؟ حضرت فرمودند: نه ریا نیست.
حضرت آیت الله مشکینی هم در کتاب مصطلحات الفقه پس از شمردن نه مورد از موارد بطلان عبادت آلوده به ریا به این مطلب اشاره می کنند:
عاشرها: أن یکون العمل خالصا لکن إذا رآه أحد أعجبه و هذا غیر مبطل.[8]
دهم: عملی خالصانه باشد هرچند اگر کسی آن را ببیند و تعجب کند و این حالت مبطل نیست.
که این مطلب هم به همان درونی بودن نیت اشاره دارد.
جمع بندی:
تجاهر به فسق به هیچ وجه قابل قبول نیست و چنین شخصی هیچ احترامی در جامعه ی مسلمین ندارد. این سخن سطحی و سبکی که عده ای با کبکبه و دبدبه ی خاصی می گویند که: «فلانی صاف و ساده است نه ریاکار و دورو.» از هیچ ارزشی برخوردار نیست. نه می توان اسم آن را مسلمانی گذاشت و نه می توان به چنین ویژگی افتخار کرد. کسی که حتی اصرار بر گناهی کبیره دارد اما از افشای آن جلوگیری می کند به مراتب از ارزش بیشتری در جامعه برخوردار است و کسی که از آن گناه کار بودن وی بی خبر باشد می تواند نمازش را به او اقتدا کند.
و العاقبة للمتقین
رضا رحیمی
[1] الوسائل الشیعه 8: 604، الباب 154 من أبواب أحکام العشرة، الحدیث 4.
[2] مستدرک الوسائل 9: 129، الباب 134 من أبواب أحکام العشرة، الحدیث 3.
[3] الوسائل الشیعه 8: 605، الباب 154 من أبواب أحکام العشرة، الحدیث 5، و فیه: المعلن بالفسق.
[4] الوسائل 8: 597، الباب 152 من أبواب أحکام العشرة، الحدیث 2
[5] الوسائل الشیعه 8: 601، الباب 152 من أبواب أحکام العشرة، الحدیث 20
[6] وسائل الشیعة؛ ج1، ص: 76
[7] همان
[8] مصطلحات الفقه؛ ص: 278