بسم الله

از همان روزهای اولی که مذهبی شدم و در فضای سیاسی دیگری نفس کشیدم همیشه یک سؤال در ذهنم بود و حل هم نمی‌شد که: «چرا نظام ما باید دموکراسی باشد؟ اگر جمهوریت درست بود چرا سیره‌ی نبوی و علوی علیهما السلام به این شکل نبود؟» .

این که چرا ما با وجود نظام سیاسیِ اسلامی باید به حرف تمدن پوزیتویست غربی عمل کنیم، آسایش فکری را از من گرفته بود. چون که می بینم و می بینید که هر چه می کشیم از دست مسئولانی است که همین مردم آن ها را انتخاب کرده اند. درست است که مجلسی ها و رئیس دولت با نظارت استصوابی شورای نگهبان مطرح می شوند اما دو اشکال به آن وارد است:

1.     کسانی تأیید می شوند که حداقل‌ها را دارا هستند نه حداکثرها

2.     در ایام نزدیک به انتخابات که گزینه های احتمالی مطرح می شوند با یک بازی سیاسی تقریبا ساده می توان گزینه هایی را منزوی کرد و عملا از صحنه رقابت خارج کرد و سبد رأی رقیب را پر کرد.

(نقدهای دیگری هم می توان داشت ولی مطابق با موضوع ما نیست)

نظام حکومتی پیشنهادی اسلام نظام ولایی است نه دموکراسی. این در حالی است که چنین نظامی به شدت مورد هجمه قرآن هم هست.

نظام دموکراسی بر اساس خواسته مردم پایه ریزی شده و کسی پیروز صندوق هاست که وعده هایش بیشتر از بقیه با خواسته و دغدغه های مردم هم‌سو باشد. اگر مردم در برهه‌ای عیاش شدند گزینه ای پیروز می شود که سور و سات مردم را پرشورتر کند، و اگر در برهه‌ای مؤمن شدند، مؤمن ترین رأی می آورد.

وقتی که با چنین گزاره ای مشکک مواجه می شویم، باید محتاطانه تر سنگش را به سینه زد و دقت کرد که آیا از بن و ریشه صحیح است یا خیر؟

قرآن 37 مرتبه انتخاب مردمی را مذمت کرده. چرا که تصمیمی است هم جهت با بعد حیوانیت انسان نه ناطقیت، تحت تأثیر ملأ (سلبریتی ها) و به شدت سطحی و معیشت زده. این در حالی است که نظام پیشنهادی اسلام در متن آیات و روایات، در طول ولایت «الله» بوده و عوض این که دنیای مردم را پر طمطراق کند، حیات را به آن ها باز می گرداند.

اگر «الله» ولی مطلق است و اگر او می داند که برای کمال مردم باید حکومت دینی تشکیل داد و نبیّ مبعوث کرد و برای بعد از وی هم وصیّ را فرض می گیرد از حکمتش خارج است که ولایت دینی را از نائب وصیّ غایبش نفی کند.

و اگر نظام سیاسی نبی و وصی به این صورت بود که خودشان استاندار و شهردار و دیپلمات و ... مشخص می کردند چرا نظام اجرایی ولی  فقیه باید به صورت انتخاب مردمی باشد؟

فارابی در این باره چنین می فرماید:

« مدینه جماعیه آن گونه مدینه ایست که مردم آن، همه رها و آزاد باشند و هر آنچه بخواهند انجام دهند و همه از تساوی در حقوق بهره‌مند باشند. در آن نظام هیچ کسی بر دیگری برتری ندارد. در آن جامعه کسی قابل احترام است که بیشتر از همه در راستای آزادی و حرّیت مردم قدم بردارد. چون بدینسان آزادند، خلق و خوی ها متنوع تر می شوند و همت‌ها و اغراض کثرت می یابند. ریاست کردن رؤسا به دست مرئوسین است. اینگونه مدینه جاهله مانند لباسی است که نقاشی و رنگ آمیزی شده باشد به رنگهای متنوع. اینگونه مدینه ها مطلوب همه است. در این جامعه بهترین رؤسا از بطن خودش بیرون می آیند چرا که زندگی مردم را درک می کنند و در راستای تأمین آن قدم بر می دارند. مادامی که تأمین می شوند با اویند» .

نظام توحیدی همواره به دنبال یک رنگ کردن جامعه به صبغة الله است نه اینکه در راستای تلون مردم قدم بردارد. نظام توحیدی حاوی قیودی است که بشر یله و رها نباشد بلکه عبد باشد. و کسی محترم‌تر است که از همه بیشتر الهی باشد (إن أکرمکم عندالله أتقاکم). اغراض یکی است و آن هم وصال به ذات است و یکی شدن با حق. رئیس را او مشخص می کند نه مردم که او می داند که چه ساخته و چی کسی می تواند آن را بپروراند. بهترین رئیس کسی است که بیش از همه از مردم منقطع باشد نه اینکه از بین مردم باشد و با دغدغه‌های عوامی عجین.

در زمان حکومت علوی هم شده بود که حضرتشان به انتخاب مردم تن دادند لکن چیزی جز پشیمانی برای مردم به بار نیامد. یک بار ابوموسی اشعری را پسندیدند و علی را کنار زد، یک بار اشعث را پسندیدند که بیت المال بصره را چپاول کرد و دست رأی دهندگانش را در حنا گذاشت و علی علیه السلام به هر دو تن داد و به انتخاب مردم احترام گذاشت. بعد ها هم حسین را خواستند چون باغ هایشان آبادتر می شد و وقتی عبیدالله بن زیاد وعده های شیرین تری داد بر همان مدعوّ شمشیر کشیدند و کوفه را یکپاچه به اسلحه سازی تبدیل کردند.

ولیّ مسلمین هیچ وقت از مردمش جلو نمی زند تا جامعه به بلوغ برسد ولی باید این نکته را در نظر داشت که تا مردم تصمیم گیرنده باشند، سرعت رشد فکری_ سیاسی_اجتماعی مردم در حداقلی ترین حالت ممکن خواهد بود. باید بسیار زیاد وقت صرف کرد تا با کارهای فرهنگی و تربیتی نسل های متداولی را تربیت کرد تا به این بلوغ برسند که انتخاب های صحیحی داشته باشند؛ یا اینکه مردم به قدری در لجن‌زار دنیوی غرق بشوند که فریادشان خضر راه را طلب کند و محمدرضا را بیرون کنند.

آرمان شهر دموکراتیک چیزی بعید التصور است و حتی خود غرب هم به آن تن نمی دهد. مگر دونالد ترامپ 2 میلیون کمتر از هیلاری کلینتون رأی نیاورد؟ چطور رئیس جمهور شد و کلینتون هم اعتراضی نکرد؟

جامعه دموکراتیک نه در بیان و نه در بنان امام خمینی پیدا نمی شود. حضرت آیت الله امام خامنه‌ای در سفری که به خراسان شمالی داشتند به این ویژگی انقلاب اسلامی اشاره کردند که «انقلاب» یعنی درگیر ساختارها نبودن. حتی اگر روزی به این نتیجه رسیدیم که انتخابات باید پارلمانی برگزار شود، بشود.

در بند هیچ چارچوبی نیستیم جز چارچوب توحید...

 

یاحق